ماتم دوباره خانه ی دل را اجاره کرد
رخسار عاشقان تو را پر ستاره کرد
یک لاله لاله ی دگری را به بر کشید
وقتی که نیزه ها به گلویش اشاره کرد
محروم شد ز مستی جام مدام تو
هر کس ز بزم عشق تو آن شب کناره کرد
این سو بهشت و سوی دگر دوزخی الیم
یک لحظه در وجود خودش استخاره کرد
این غاصبان نگر که چه پیکار می کنند
قصد شکار پیکر او را سواره کرد
خورشید را به خون جگر سرخ دیده است
هر کس که روی نیزه دشمن نظاره کرد