loading...
دلداده
علی بازدید : 1074 جمعه 24 شهریور 1391 نظرات (0)

عاقد دوباره گفت: " وکیلم؟...." پدر نبود
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گل......نه، گلی گم....دلش گرفت
یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود
چندین بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه ای، خبری، عطر چفیه ای
رویای دخترانه ی او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آینه، شمعدان
آن روز دور سفره جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت:" وکیلم....؟" دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت:" با اجازه ی بابا......بله....بله
مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود.....

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام امیدوارم اهل شعر و شاعری باشید . ممنون می شم اگه شعری گفتید یا جایی دیدید برسونید به من تا تو وبلاگ به اسم شما نشون داده بشه . در ضمن بهترین مطالب وبلاگ رو در قسمت صفحات جداگانه هم قرار می دهم . نظر یادتون نره . یا علی مدد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    نظرسنجی
    چقدر شعر دوست دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 238
  • کل نظرات : 238
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 95
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 186
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 224
  • بازدید ماه : 347
  • بازدید سال : 6,836
  • بازدید کلی : 981,774
  • کدهای اختصاصی